آیینها و باورها یک ملت بسیار کهنتر از آن چیزی است که ما میپنداریم. در اساطیر ایرانی آمده است که پیش از آمدن اقوام ایرانی به نجد ایران و تا مدتی بعد از کوچ آنها به این سرزمین، زمستانهایی سخت و طولانی بر نجد ایران حاکم بود: ۱۰ ماه زمستان و ۱۰ ماه تابستان، ۵ ماه زمستان و دو ماه تابستان و باز ۵ ماه زمستان. این زمستانها طولانی و سخت، غیر از سرما، مشکلات زیادی داشت: گیاهان مرده، آبهای یخزده، هوای سرد و بورانی، حیوانات درنده، اهریمن گجستک و بسیاری فلاکتهای دیگر. اما همین مردمان بودند که به درستی بلندترین شب زمستانی را تشخیص داده بودند و میدانستند که بعد از آن این سرما رو به کاهش میرود و آبها روان میشوند و سبزهها بر دشتها ظاهر! اما این شبی سخت نامبارک بود و آبستن حوادث بسیار.

اما این شب بلند که بعد از آن شبهای کوتاهتری بود، مایهی خرسندی و دلگرمی بود. پس چون ایرانیان باستان برای همه چیز جشن و آیینی داشتند، این شب را هم به جشن و سروری برگزار کردند. آنان شب تاریک را به روز روشن و آتش سوزان گره میزدند تا نشان دهند که از اهریمن و مکرهایش نمیهراسند و با جشن و سرور و گرد هم بودن، این نحسی را دور میکردند. در این شب بود که ایزد پر فروغ مهر زاده میشود تا جهان را پر از روشنایی و گرما کند. باور بر این است که مردمان باید تا صبح بیدار بمانند که مبادا این نور، این فروغ تازهزاده شده و این ایزد مهر توسط اهریمنان و گجستکان دزدیده شود. پس بیدار ماندن و خوردن و نوشیدن و گپ و گفت راهی است برای محافظت از ایزد مهر. انار و هندوانه به دلیل رنگشان یادآوری هستند از ایزد خورشید که باید محافظت شود.
در این مقاله میخوانید
شب چله
درازترین شب سال، آخرین شب پاییز است که چله نام دارد. از ساعت ۱۲ شب به بعد، در هر بیستوچهار ساعت مقداری از طول شب کاسته و به طول روز اضافه میشود. یکسان شدن شب و روز در نوروز اتفاق میافتد که اعتدال ربیعی است. پس در شب یلدا به نوعی خورشید متولد میشود و باید آن را جشن گرفت و برای پاسداشت آن ایزد مهر را ستایش کرد.
واژه یلدا به چه معناست؟
یلدا در لغت ریشهای سریانی دارد به معنای زایش و در عربی نیز وامدار همین سریانی شده و میلاد معنی شده است. میلاد مسیح نیز باری دیگرگونه به این روز بخشید. چرا که با ظهور مسیحیت ایزد مهر یا خورشید نیز کارکردی مهم در این آیین پیدا کرد و میلاد مسیح با روز ظهور این ایزد منطبق گشت. در کتاب مقدس هندیان یعنی وداها نیز از ایزد مهر یعنی میترا نام برده شده است. در اوستا نیز میترا و مهر یکسان هستند و سرودی زیبا و پر معنی به نام مهریشت وجود دارد که ایزد مهر، ایزد نور و روشنایی و عهد و پیمان را ستایش میکند. میترا در ایران پیش از زرتشت خدای بزرگ آرایی بود که ایزد پیمان و روشنایی شمرده میشد. بعد از حضور زرتشت نیز ایزد میترا یکی از یاران وفادار زرتشت شد، چنانکه اهورهمزدا در مهریشت خطاب به زرتشت میگوید که من مهر (میترا) را همسان خودم شایستهی ستایش و پرستش میدانم.

جشن یلدا چگونه برگزار میشود؟
یلدا اول زمستان و آخرین شب پاییز است و آفتاب به جدی تحویل میکند که در نظر ایرانیان باستان سخت نامیمون بوده است. به این شکل بود که برای رفع نحوست و رسیدن به افق نورانی و درخشانی که ایزد مهر قولش را داده بود، مردمان دور هم جمع میشدند و آتشی بر پا میکردند و تا صبح میخوردند و مینوشیدند و از ایزد مهر برکت و روشنایی درخواست میکردند. این شب که کمی طولانیتر از شبهای دیگر است، نویدی است بر اینکه از این روز به بعد خورشید بیشتر در آسمان میماند و گرما و زندگی میبخشد و ایزد مهر بیشتر و بیشتر برکتش را بر مردمان میپراکند.
این مراسمهای باستانی تا به امروز بر جای مانده است و ذهن هر ایرانیای ناخودآگاه مراسمی برای شب یلدا در نظر میگیرد. در این روز شاه و گدا با هم بر سر یک سفره غذا میخوردند و کشاورز و تاجر از یک ظرف آب مینوشیدند. آنچه که امروز از شب یلدا باقی مانده است، شب چلهای است که از رسوم زرتشتی و ایرانیان زرتشتی بر جای مانده است: جمع شدن در خانهی بزرگ خاندان، خوردن آجیل و هندوانه و انار، شادی و پایکوبی و گرفتن فال حافظ.
به طور کلی، خانوادهها دور هم جمع میشوند و شمعی روشن کرده، سفرهای میچینند و خوراکیهای خاصی را بر رویش سرو میکنند. این خوراکیها معمولا «شب چره» نامیده میشود که شامل یک ظرف آجیل هفت مغز، شیرینیهای سنتی، برشهایی از هندوانه و انار. شوق و ذوق خرید برای شب یلدا را میتوان در روزهای منتهی به ۳۰ آذرماه دید. هر کس بنا به وسع اقتصادی خانوادهی خود، شبچرهای تدارک میبیند.
زرتشتیان اصیل هنوز لُرک ( آجیل هفتمغز) بر سفره میگذارند و نوشیدنی مقدس هوما مینوشند. آنها در این روز نان روغنی سیروگ میپزند و بر سفره میگذارند. در کرمان باور بر این است که اگر فردی تا صبح بیدار بماند، فردی به نام قارون در کسوت یک هیزمشکن به خانهاش میرود و به او هیزمی جادویی میدهد که به شمش طلا بدل میشود. درآذربایجان رسم بر این است که باید در این شب حتما کدو حلوایی پخته شده بخورند؛ چرا که گرمای این خوراک باعث میشود که تمام زمستان را گرم بمانند. مردمان کرد عقیده دارند که هندانه خوردن در این روز میتواند باعث باعث صحت و سلامتی بدن شود و قوای بدن را در برابر سرمای زمستان تقویت کند.
مردم قوچان از چند روز مانده به یلدا، فرشهای خانه ها را در آب تمیز میشویند به این امید که برکتی از «عمو چله» دریافت کنند. اهالی سنندج انگورهایی را از تابستان بر سقفهای خانه آویزان میکنند تا در شب یلدا بر سر سفرههای شبچره بگذارند. مردمان اردبیل و مشکینشهر نیز کلم و ترب و چغندر بر سر سفره میگذارند. شبچرهی همدانیها را مردان خانه را بین دوستان و فامیل پخش میکند. بخشی از اصفهان نیز در این روز ختم انعام برگزار میکنند. خراسانیها در این شب به هر منزلی که بروند با خود چراغ یا فانوسی حمل میکنند که نشانی است از بزرگداشت ایزد خورشید.
تفال زدن به دیوان حافظ نیز دیگر کارهایی است که معمولا بعد از صرف شبچره انجام میدهند. نقش حافظ شیرازی در زندگی ایرانیان و اعتقادشان به شعرهای او در زندگی روزمرهشان، بی حد و حصر است. لذا در این شب نیز همگان اعتقاد دارند که باید به دیوان حافظ تافلی زد که شاید حافظ بتواند در لابهلای اشعارش رهنمودی برای هر فردی برای هر نیتی داشته باشد. معمولا بزرگ منزل این تفال را انجام میدهد و حافظ را باز میکند و شعری را بلند میخواند.
در جای جای ایران رسم است که در این روز، برای نوعروسان و تازهدامادها هدایایی میبرند که با ذوق و سلیقهی بسیار در یک سبد یا سینی چیده میشود. این هدایا میتواند پارچه، طلا، آجیل و چیزهای دیگر باشد. امروزه در ایران دیده میشود که کافهها و رستورانها، هتلها و دیگر مراکز فرهنگی مراسمهایی برای این شب برگزار میکنند که طرفداران خاص خودش را دارد.
مهر و مهرپرستی
در تاریخهای متعددی تولد عیسی مسیح را با شب چله منطبق کردهاند، چرا که این روز، زمانی است برای ظهور ایزد خورشید، مهر درخشنده و تابان. وقتی که مسیحیت بر اروپا چیره شد، ویژگیهای زیادی از اساطیر باستانی را در زندگی روزمره و دینی وارد کرد: خدایان، الههها، رازها و رمزها. اینگونه بود که ایزد خورشید یا همان ایزد مهر که یکی از همراهان واقعی اهورهمزدا بود، به یکی از خدایان معتبر مسیحیت بدل گشت و ولادت عیسی مسیح با روز ظهور میترا و غلبهی نور درخشانش بر تاریکی و سرمای اهریمن منطبق گشت. در اوستا کلمهی مهر نیز به معنی فروغ و روشنایی آمده است و گاثاها آن را عهد و پیمان میداند. مهر کهنترین باور آریایی است، چرا که ایرانیان از دیرباز نگران سرما و تاریکی و نحوست اهریمن بودند. در تاریکی همواره دیو و دد سربر میآورد و تنها سلاح مبارزه با آنان همین نور و روشنایی بود.

چیزی هم که امروزه با نام کریسمس (عید ولادت مسیح) وجود دارد، تطابقی است از آیینهای یلدا و رسوم زرتشتی و مهرپرستی. چرا که خورشید و مهر تحت تاثیر آیینهای زرتشتی به دین مسیحیت منتقل شدند. در این دین، خدای خورشید بالاترین جایگاه را داشت و اینگونه بود که طرحی از یک خوشید پنج پر بر درختان کاج کریسمس باقی ماند.
آیین مهر و ایزد مهر جلوهای از حفاظت از پیمانها هستند: انسان با انسان، انسان با محیط و در نهایت مسئولیتپذیری انسان در برابر کردارهایش و حرفهایش و در برابر خانواده و شهر و کشورش. پیروان این آیین به پیروی از دستورات دینشان در هنگام عهد بستن برای ازدواج، حلقهای بر انگشتان هم مینشاندند تا نمادی از حضور مهر و پیمان در زندگیشان باشند. این ایزد مهر بود که گاو را شکست داد و خون را بر زمین جاری کرد. درخت انگور از خون او به وجود آمده است. در نتیجه شراب و به طبع آن خون مسیح نیز از این سرچشمه به وجود آمدهاند.